میبخشمت

میبخشمت با عشق؛میبخشمت با اشک

 

میسپارمت دست این راهه بی بازگشت

 

میبخشمت وقتی تو گریه گم میشی

 

با تو یکی میشم وقتی که شب برگردی

 

تقدیر ما این بود ای آخرین همدم

 

یک روزم شده یک عمر دور از هم

 

مثل دو هم سلول ؛دیوونه و گیجیم

 

ما تو حصار هم هرگز نمی گنجیم

 

میبخشمت تا شوم بغض طوفانت

 

میبخشمت اما مثل یه بیگانه

 

پاییز این تقدیر ای آخرین همدم

 

یک روزم شده یک عمر دور از هم

 

                                 بگو چرا عشق من

 

 

[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, ] [ 13:55 ] [ maryam ] [ ]
عید مبعث

العبادة سبعة أجزاء أفضلها طلب الحلال و قال: أفضلکم إيماناً أحسنکم أخلاقاً.

 

عبادت هفت جزء دارد که با فضیلت ترین آنها به دست آوردن حلال است. و فرمودند با

ایمان ترین شما خوش اخلاق ترین شماست.



یا محمد ای خرد پابست تو / ای چراغ مهر و مه در دست تو

 

هر زمان گلواژه هایت تازه تر / بلکه از هستی بلند آوازه تر

 

ختم شد بر قامتت پیغمبری / این ترا باشد دلیل برتری . . .

 

عید مبعث مبارک

[ دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, ] [ 13:39 ] [ maryam ] [ ]
دیگه فرقی نداره

دیگه هیچ فرقی نداره زنده بودن تو جنون لحظه های بی پناهی

نمیخوام بارون بباره روی شیشه،تو دقیقه های تلخ بی قراری

بزار دستاتو بگیرم تا کنار تو بمیرم

وقتی آسمون غریبه ست ،تنها عشق تو رو دارم

تو هجوم بی صدایی تو ببین شکسته بالم

پر از تقویم پاییز یه غروب بی ستاره

بزار آسمون بباره زنده کن تاج ترانه

میخوام آفتابی بشه یه شب تو رویا

زخم خستگیمو مرحم کنم اینجا

من میخوام از موج دریا صدف بچینم

عطر احساس رو تو قلب تو ببینم عزیزم

 


[ چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, ] [ 12:3 ] [ maryam ] [ ]
بازیچه

دوباره بازیچه شدم توی تیاتر زندگی

 

تو این نمایشنامه دل شکسته شد به سادگی

 

نقش نبودن واسه تو،نقش شکستن واسه من

 

صندلی خالی از تو شد ای بی صدا حرفی بزن

 

یادتو نبودنت رفتن و تنها تر شدم

 

توی تیاتر زندگی بغض یه بازیگر شدم

 

دنیای ما کاغذی بود،تا قد کوه بود و همین

 

گلوله های برفیمون آب نشدن روی زمین

 

قصه به آخرش رسید تکرار تلخ خواهشم

 

تو صحنه بی تو حال من غمگین ترین نمایشم

 

یادتو نبودنت رفتن و تنها تر شدم

 

توی تیاتر زندگی بغض یه بازیگر شدم

 

[ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, ] [ 10:52 ] [ maryam ] [ ]
روز پدر 15/31391

 

 

پدر، تو تپش قلب خانه ای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق،

 

از خانه بیرون میروی و با کشش عشق، دوباره باز میگردی.

 

تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را

 

به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری…..

 

امروز بی نهایت دلتنگ پدر هستم….

 

تقدیم به همه بابا های خوب دنیا

 

همه باباها و داداشای خوب و مردها وبابایی و خصوصا داداشی

 

خوبه خودم روزتون پیشاپیش مبارک

 

 

دوستتون دارم

 

 

[ دو شنبه 1 خرداد 1391برچسب:, ] [ 14:21 ] [ maryam ] [ ]